• میدانیم که رقابت میان سرمایه با سرمایه، منطقهی نفتخیز و دارای منابع گستردهی فسیلی خاورمیانه را به منطقهای استراتژیک برای حفظ برتری و هژمونی اقتصادی در جهان تبدیل نموده است و ظهور کشور اسرائیل و حمایت آمریکا و غرب از آن و بحران سازیهای منطقهایاش، تلاشی برای حفظ این برتری است.
• همچین میدانیم که سرمایهداری در بحرانی عمیق فرو رفته است، هر چند شاید صدای فروریختنش میان هیاهوی بمبهایی که بر سر ملتها میریزد، شنیده نشود، اگر این صداها خود بخشی از صدای ویرانیاش نباشد!
• راه کار این روزهای سرمایهداری برای گریز از احتضار، انتقال بحرانهایش به منطقهی خاورمیانه است؛ بحرانی که از حاد شدن تضادهای درونی سرمایهداری نشات گرفته و هماینک به حدی رسیده که تسکین آن تنها از طریق نظامیگری و کشتار در خاورمیانه و سایر نقاط جهان ممکن است. کودکان میمیرند تا مرهم زخمهای سرمایهداران شوند.
• درگیریهای غزه جدا از درگیریهای سوریه، لبنان، یمن، مصر و عراق نیست. درگیریهایی که تلاش میشود به یاری رسانهها مهر “قومیتی”، “مذهبی” و یا هر مهر ارتجاعی دیگری به آن زده شود. درگیریهای خاورمیانه در ذات خویش هیچکدام از موارد فوق نیست. بسیاری از این درگیریها، رهایی بخش نیست و بیشتر در هویت بخشی به ارتجاع نهان در دو سوی این درگیریها به کار گرفته می شود و مبارزات حق طلبانه و آزادی خواهانهی مردم نیز توسط دو سوی ارتجاعی این جنگها قلع و قمع و توسط همدست مخملین آنان یعنی رسانهها سانسور میشود.
• رفاه، مسکن، حق انتخاب، آزادی و کرامت انسانی خواستهی امروزین انسانهاست و با وجود امکان تحقق آن بمبهای فسفری میان آنان توزیع میشوند. بوی سوختگی تن کودکان از این بمبها، تعفن کل تاریخ سرمایهداری را عریان کرده است.
• غزه و کشورهای منطقه به آزمایشگاهی برای تسلیحات کارخانه جات تولید سلاح تبدیل شده است. سلاحهای مدرنی که تکه تکه کردن ماهرانه، سوزاندن سریع و مسموم کردن بی نقص ویژگی اساسی آنهاست. مشتری این روزهای محصولات این بازار برای مثال قطر با خریدی 20 میلیارد دلاری از موشکهای پاتریوت است. موشکهایی که توسط کشورهایی که بیشتر ادعای “دموکراتیک بودن” دارند، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند. آقایان صدور دموکراسیتان را متوقف کنید!
از لحاظ حقوق بینالملل نیز آنچه در غزه روی میدهد، جنگ نیست؛ و با توجه به معیارهای جهانی تنها میتوان نام “اشغال” و “کشتار دستهجمعی” به آن نهاد. دولتها از این درگیری نمدهای گوناگونی برای خویش بافته و میبافند و این “مردم” هستند که به این تجاوزات اعتراض میکنند. این تنها مردم هستند که سکوت سازمان ملل و رسانههای قدرتمندی را که به “خفهسازی واقعیت” مشغولند را شکسته و به انعکاس بخشی از این اعتراضات واداشتهاند.
ما نیز خود را بخشی از این جنبشهای مردمی دانسته و خواهان موارد زیر هستیم:
1. کشتار غزه به صورت فوری متوقف شود.
2. محاصرهی غزه به طور کامل برداشته و دسترسی فوری به امنیت، دارو و غذا میسر گردد.
3. اسرائیل به مرزهای 1967 بازگشته و مناطق تحت اشغال فلسطینی را آزاد نماید.
4. شرایط دموکراتیک برای حق تعیین سرنوشت توسط هر دو ملت فلسطین و اسرائیل فراهم شود.
5. فعالیت آزادانه و ایمن نهادها و جنبشهای مترقی و انسان دوست تضمین گردد.
پنجم مردادماه 1393