جالب ترین و عجیب ترین اتفاق در روانشناسی، اندک بودن آزمونهای سنجش برای” کودک کار” در آکادمی های جهان است. درهر زمینه ای که به فکر تان هم نرسد، در جهان آزمون و انواع تست ها را داریم که به روز شده و در تمام نقاط جهان از آن استفاده میشود. ولی برای سنجش، کشف نیاز وارزیابی روانی درعرصه کودک کار، روانشناسی تا کنون فقیرترین موضوعی است که به آن پرداخته شده.
به نظر میرسد دولتها ودست اندر کاران ظاهراً در این عرصه هم، سهمی برای کودک کار مد نظر قرار نداده اند. اگر از ُ مونت سوری ُ و چند استثنا بگذریم، تقریباً به جز موارد خاص از این امر گذشته اند. کودک کار پدیده ای است که سیاهی و تباهی اش مخفی است، آمار و ارقامش مستند نیست _ از بازی با آمار گرفته تا مورد پیگری قرار دادن و جرم دانستن جمع آوری آن _ آسیب شناسی روانی و درمان نیز وجود ندارد .
بدیل ننگ آمیز بودن وجود کودک کار با توجه به درک اجتماعی انسان قرن 20 و21، در تمام دولتها زمینه ای ساخته شده، که هیچ کشوری حاضر به رسمیت شناسی آن نیست. به عبارتی درقرن ما هیچ انسانی یا انسانیتی قادر نیست آنرا قبول کند.
با اين كودكان آنچنان بدرفتاري مي شود كه در نگاه هايشان ديگر اثري از معصوميت طبيعي دوران كودكي نمي بينيم. آنچه هست ترس است و سوء ظن هميشگي وعميق و آنها بحال خود واگذاشته شده اند. اين هراس سالهاي نخست تا به آخر دامن گير آنها باقي خواهد ماند. بنابراین وجدان جوامع بشری در رنج و دولتها این ننگ را برپیشانی شان یدک میکشند.
راه حلهای بی سرانجام دولتها و در راس آن سازمان ملل با انواع حیله، راهی برای تداوم بخشیدن به کار کودک است.
اما راه حلهای بی سرانجام دولتها و در راس آن سازمان ملل با انواع حیله، راهی برای تداوم بخشیدن به کار کودک است:
پیمان نامه حقوق کودک مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با توجه به نداشتن قدرت اجرایی، سوگیری دولتی، ترجیح قوانین داخلی هر کشور به آن ودارا بودن ماده هایی فاقد صراحت وکودک مداری، با گذشت بیش از بیست وپنج سال ورشکستگی خود را اعلام نموده وکودک را درفقر و فلاکت رها ساخته اند. « پيمان نامه جهاني حقوق کودک» نمونه بارز عوام فريبي است. هدف مجامع بين المللي سرمايه و دولت از طرح و تصويب اين قرار يا عهدنامه نه جلوگيري از کار و استثمار کودکان و نه استيفاي حقوق هيچ کودکي است. حدود 168 کشور پاي اين سند را امضا کرده اند. جمهوري اسلامي يکي از اين کشورها است. سازمان ملل خود به عنوان نهاد مصوب و ناظر اجراي اين کنوانسيون بارها در گزارشات سالانه خود تصريح کرده است که حدود 37 درصد هزينه معيشت خانواده ها در شمار کثيري از ممالک موجود دنيا از محل کار کودکان تامين مي شود. کار کودکان پديده ای ارگانيک در روند ارزش افزايي سرمايه جهاني است. بنا بر این خواست آنها بر تداوم کار کودک است و توجه نمودن به آن در قالب « پيمان نامه جهاني حقوق کودک» تنها نشان دهنده ی، فشار جدی جنبش لغو کار کودک است. درست مثل مبارزاتی که کارگران برای دستمزد و کمترشدن ساعات کار انجام میدهند و سرمایه علبرغم تمایلش مجبور میشود به آن بها دهد. میدان کار کودکان برای خود سرمایه داری قابل دفاع نیست. به همین دلیل به ظاهر، روی کاغذ هم که شده می پذیرد که کار کودک قانونی نیست! این را درجه پیشرفت و تمدن جامعه به سرمایه تحمیل میکند. کار کودکان ادامه می یابد اما نه “قانونی و رسمی”. حضور میلیونی کودکان کاروخیابان برای سرمایه داری توجیه عملی ندارد .
خیریه های رنگارنگ که با بخشش وتبلیغ کمکی اندک به تعدادی اندک از “نیازمندان”، فقط پاک کردن صورت مسئله است. آماررسمی ایران، سال 91 – 90 نشان میدهد که هفت میلیون و دویست هزارکودک از فقر از تحصیل محروم شده اند. بااین اندازه فاجعه، درواقع راه حل خیریه، نجات یک درخت از جنگل درحال سوختن است.
پذیرش عددی وجود کودک کار، بی هیچ برنامه یی برای لغو آن و بدون نتیجه، تداوم رنج وعذاب کودک کاراست.
ارعاب، زندانی نمودن فعالین حقوق کودک وپراکنده نمودن جنبش اجتماعی لغو کارکودک …
وهمه اینها
قرن بیستم در ظاهر کوچکترین حشرات و حیوانات، به حالت خود نه تنها رها نمی شوند. آمارشان از اعماق خاک و جنگلها و اقیانوسها و نحوه نجاتشان دقیقاً مصاحبه شده و ثبت می گردد. اما این “اشرفچه های” مخلوقات فراموش میشوند و به حساب نمی آیند.
نتیجه اش ترس، دلهره وحسرت مزمنی است که دامنگیر کودک کارمیشود. حاصلش زندگی با فقر وفلاکت برای کودک کار است. رها شده در دنیا، به خود وا گذاشته شده.
قرن بیستم در ظاهر کوچکترین حشرات و حیوانات، به حالت خود نه تنها رها نمی شوند. آمارشان از اعماق خاک و جنگلها و اقیانوسها و نحوه نجاتشان دقیقاً مصاحبه شده و ثبت می گردد. اما این “اشرفچه های” مخلوقات فراموش میشوند و به حساب نمی آیند.
تکدیگری دولتی ازمردم : با اشکال میزهای حمایت تحصیلی 25000 تومانی، چادرها ماههای صدقه گیری در ایستگاههای مترووسرهرچهار، جلسات دولتی وجهانی، الترناتیو و تنها “چاره درد” ازنظر اینهاست و وجدان ما که او را در آنجا ساپورتکی می کنیم.
حال این نگاه تمیزه را با آمار “در هر ثانیه یک کودک در اثر فقردرجهان می میرد”. و تعداد کودکانی که در فقر به سر می برند 1 میلیارد است ( از هر دو کودک یک نفر)” مقایسه کنید؛ تا بخوانید حدیثِ مفصل از این مجمل.
بحکم انسانیت کودک نباید کار کند، کار کودک تحصیل است.
بحکم انسانیت کودک نباید کار کند، کار کودک تحصیل است، او باید بهداشت، غذایی کافی، خانه ای مناسب، فرصتی کافی برای بازی، فضایی مملو از اطرافیانی دارای عاطفه، فارق از تبعیضات جنسیتی، مذهبی، قومی، نژاد ، ملیتی، دور از خشونت، آزار جنسی، اعتیاد، ایدز و جنگ. آزاد در بیان عقاید، زندگی، انتخاب. دارای شناسنامه، اوراق لازم درمحل زندگی غیر از تولد ویا تولد داشته باشد.
نبود هر کدام از این امور ساده وبدیهی برای انسان که از کودکان عملا دریغ میگردد، شرایط غیر انسانی را رقم میزند که پایه واساس رنج وعذاب ومرگ زود هنگام کودکان است.
تف بر ما
به روشنی بر اساس کارمزدی، بحران جهانی سرمایه و رقابت حاد دولتها وجناها می توان گفت، در چند سال اخیر نه تنها بی حقوقی کودکان کاهش نیافته، بلکه شدت و گستره آن افزایش یافته است. این تغییر، در کودکان کار شدید تر و عمیق تر بوده و قبل از هرچیز تعداد شان افزایش یافته است و نیز عریانی و جنبه های رسمیت آن علنی و آشکار تر شده است
اين کارکرد سرمایه اصولا و در پي حملات مستقيم سرمايه به زحمتكش ترين اقشار جامعه و درواقع نتیجه بيكار سازي ها ميليوني، كم كردن دستمزد ها، افزایش ساعات كار وانتقال بحران ازکشورهای متروپل به سایر جهان است .
با این بررسی کلی، اینگونه می توان به این موضوع پاسخ داد که؛ “بحران های اقتصادی” ذاتی مناسبات موجود است و همواره با خود مشکلاتی را زایش می کند که مستقیما زندگی و معیشت توده های محروم را زیر ضرب برده و این خود بستر عریان و علنی تولید و باز تولید اشکال و صورت هایی از کار و بهره کشی از کودکان است
با این بررسی کلی، اینگونه می توان به این موضوع پاسخ داد که؛ “بحران های اقتصادی” ذاتی مناسبات موجود است و همواره با خود مشکلاتی را زایش می کند که مستقیما زندگی و معیشت توده های محروم را زیر ضرب برده و این خود بستر عریان و علنی تولید و باز تولید اشکال و صورت هایی از کار و بهره کشی از کودکان است. مطالبات حقوق کودکی جدای از مطالبات کل جامعه نیست. مشکلات و مسائل اقشار و طبقات جامعه و نیز خواسته ها و مطالبات شان، بی ارتباط با “جنبش لغو کار کودک” نیست. از اینرو اتصال، همکاری و همراهی با دیگر جنبش های اجتماعی که منافع و حقوق کودکان در آن تصریح شده است، از نخستین برنامه های پیش روی ماست. راه گریز از این شرایط هرچه که باشد، کوتاه یا بلند مدت، “جنبش لغو کار کودک” راهی جز شناسائی و ارائه تحلیل از شرایط موجود و علل و عوامل تولید کننده کار کودکان و بدست دادن راه کار اجتماعی برای توقف و مقابله با این عوامل نداشته و ترسیم راه های دستیابی به حقوق و منافع عالیه کودکان از امور و وظایف مسلم آن است. واکنش سریع، موضع گیری و اتخاذ عمل نسبت به هر سیاست و برنامه ای که منافع آحاد جامعه را تحت تأثیر خویش قرار می دهد؛ از وظایف ماست. چراکه نتیجه چنین سیاست ها و برنامه هایی، افزایش تعداد کودکان کار و به تبع آن آسیب ها و مشکلات به کودکان است.
از خرده کاری و عمل زدگی درون جنبش، دریافتی جز روزمرگی و دور شدن از هدف اصلی عاید فعالان این عرصه نخواهد شد.
نکته ی مهم تر اینکه؛ تجربه نشان داده است از خرده کاری و عمل زدگی درون جنبش، دریافتی جز روزمرگی و دور شدن از هدف اصلی عاید فعالان این عرصه نخواهد شد. کار انفرادی و فرقه ای نه تنها از دست یافتن به هدف دور نگه مان میدارد، بلکه زمینه پذیرش خط و برنامه ی انحرافی خواهد شد. وظیفه ما روشن گری و نیرو گرفتن از جامعه برای ارائه راه کار و تحمیل آن به مسئولین و متولیان امر در جهت تغییر شرایط به نفع کودکان است. یکی از آسیب های کار ما تشتت و پراکندگی در اتخاذ عمل و موضوعات کار است. از اینرو ارائه طرح و برنامه عملی برای اتحاد عمل و پیوستگی بیشتر جنبش در سطح منطقه و جهان از بزرگترین وظایف ماست. تنها از بستر این پیوستگی است که قادر به منشاء اثر شدن در زندگی و شرایط اکنون کودکان کار و کودکان سرتاسر جهان خواهیم بود.
ما ذره ای از حکم توقف فوری و بیدرنگ کار کودکان نباید کوتاه بیاییم. استثمار کودکان باید جرمی جنایی محسوب شود .
کار کودکان کاری اجباری است به کودک و خانواده او تحمیل میشود، حتی اگر خود خانواده کودک برایش کاریابی کرده باشند.
سازشی در کار نیست. کار کودکان غیرقانونی، وحشیانه و غیر انسانی است به این توحش باید خاتمه داد.
نویسنده : اکبر یزدی
منبع : نشریه داخلی جمعیت دفاع