در تاریخ بشریت، انسانها به اندازهی امروز در راه مهاجرت نبودهاند. امروزه از هر سی و پنج نفر در جهان، یکی مهاجر است. در آینده، کمتر انسانی در همانجایی خواهد زیست که به دنیا آمده است. در این راستا یک جملهی کوتاه کافی است: “سلام! چه خوب که اینجا هستی. خوشآمدی.”
بیش از شصت سال شده است که ۱۴۷ دولت همبستگی خود با پناهندگان را با امضای کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان ابراز کردهاند. و هشت سال پیش، ۱۸ دسامبر را روز جهانی مهاجران نامیدند. علت این امر، افزایش تعداد مهاجران و رفتار اغلب بد و غیرانسانی با آنها بوده است.
مواضع ما روشن است. هر انسانی از آزادی جابجا کردن خود و آمد و رفتِ تام و تمام برخوردار است و باید مجاز باشد در جایی زندگی کند که برای او خوب باشد. باید این حق را به کرسی نشاند، با استفاده از تمام وسایل و امکانات ضروری. ما نه از اقتصاد تقاضایی داریم و نه از دولت زیرا این نظامِ اقتصادی است که درباره مفید بودن مهاجرت تصمیم میگیرد. این درست همان دولت است که با وضع قوانین مربوط به حق اقامت و قوانین پناهندگی تصمیم میگیرد که چه کسی اجازه دارد در این یا آن نقطه کره زمین زندگی کند. توسل به این نظام و این دولت غلط است.
ما میان انسانهایی که از جنگ میگریزند، یا آنها که مجبورند از شکنجه و خشونت بگریزند، یا آنها که به دلیل تنگناهای اقتصادی میهن خود را ترک میکنند تفاوتی قایل نمیشویم. فرار، جنایت نیست.
کسانی که از جنگ و ناامنی میگریزند، اکثرا به سرنوشت نامعلومی رو میآورند که در نهایت، نه به ساحل امن و نه به آرامش میرسند، بلکه سرنوشتشان به نمایش غمباری مبدل میشود. گاهی کشتیهای مملو از این پناهجویان طعمهی دریا میشوند و گاهی در داخل کانتینرهای سربسته تلف میشوند. گاهی نیز در دام قاچاقچیان انسان گرفتار میشوند یا در کمپهای مهاجرتی دست به خودکشی میزنند. یا در شرایط نامناسب کاری جانشان را از دست میدهند و یا به شکل مشکوکی کشته میشوند؛ در نهایت، آنچه نصیب مهاجران شده است، جدال مداوم با مرگ است.
علاوه بر کودکان مهاجر که وضعیت اسفناکی دارند؛ وضعیت زنان مهاجر قبل و بعد از پناهندگی نیز بسیار بد است. ساعات طولانی کار، استراحت کم، بد رفتاری، کار بدون حقوق، حبس اجباری، گرسنگی، ضرب و شتم، تجاوز، و انواع سوء استفاده در مشاغل کمدرآمد، کار خانگی، پرستاری، کشاورزی، سرگرمی و روسپیگری، که عموما مشاغلی با نظارت کم دولتی هستند؛ تنها بخشی از انواع رایج خشونت علیه زنان مهاجر است.
روی دیگر سکه مهاجرت که مهم است به آن توجه نماییم و هدف تمام مهاجرت ستیزی امروز ناشی از آن است، مقاومت و مبارزه هر روزه جنبشهای اجتماعی است. انقلابهای مصر، تونس، لیبی، سوریه و اعتصابات، زندان و دستگیریِ همه روزه؛ گویی که نیروی سوم (مردم) در خاورمیانه باید مرعوب گردد. این تصور که مردم تسلیم ارعاب سیاستهای تروریستی مرتجعین اسلام سیاسی، روسیه، آمریکا و متحدینش هستند هنوز نتوانسته به کرسی بنشیند. به نوشته مبارزان «کوبانی» در شمال سوریه توجه نمایید: “آماج پایداری ما در برابر تروریستهای داعش و حامیان بینالمللی آن، فقط حفظ زندگی، شان و کرامت مردم ما نبود، بلکه نبردی برای دفاع انسانیت، انقلاب، دموکراسی و تلاش برای پایان بخشیدن به سازماندهی جنایت بود. ما نبرد خود را نبردی نیابتی با تروریسم و حامیان بینالمللی آن میدانیم، ما پنجه در پنجه کسانی افکندهایم که در سراسر جهان به خصومت با انسانها برخاستهاند.”
باید توجه داشت که خاورمیانه تنها یک میدان جنگ و یک مجرای بروز این رقابتها و کشمکشهای سیاسی و نظامی است که کل کره زمین را شامل میگردد.
نشست روز هشتم اکتبر اتحادیه اروپا و تقسیم پناهجویان فراری از جنگ و ناامنی به پناهنده سیاسی و اقتصادی، و اخراج پناهندگانی که مهر اقتصادی به پروندهشان میخورَد، نشاندهنده آن است که انسانیت و نوع دوستی در ماهیت سودجویانه و استثمارگرانه دولتهای سرمایهداری حتی در تراژدی انسانی که خودشان خالق آن هستند جایی ندارد و انساندوستی سران دولتهای سرمایهداریْ موقت و محدود و در انطباق با نیاز و مصلحت سرمایه در هر دوره شکل میگیرد و قادر نیست از آن فراتر برود. اشک خانم “مرکل” نیز اشک تمساح بود برای قورت دادن نیروی کار جوان و به کار گرفتن چند صد هزار انسان در جهت خدمت به سرمایه و فربهتر کردن سرمایهداران.
*اتحاد دستههای ارتجاعی، دولتهای منطقه و اروپا علیه مهاجران
در یک سال گذشتە شاهد غرق شدن هزاران انسان بودیم، کشتی با بالغ بر هشتصد پناهجو غرق شد؛ بە اندازەی تعداد کسانی کە در کشتی تایتانیک -کە بیش از یک قرن پیش غرق شد- جان باختند، اما سە روز بیشتر در حافظە مدیای جهان باقی نماند. اما تایتانیک بعد از قریب بە یکصد سال در موردش فیلم ساختە میشود و اشک میلیونها بینندە را در میآورد. مرگ بالغ بر 2500 نفر در دریای مدیترانە و مرگ دلخراش آیلان کوردی پسر بچە سە سالە اهل کوبانی جهان را در اندوە بزرگی فرو برد و شوک عظیمی بە وجدان آگاە بشر در پنج قارە جهان وارد کرد. اروپا و آمریکا و استرالیا در ابعاد میلیونی در 2 سپتامبر و قبل و بعد از ان بە خیابانها آمدند و نمایش عظیمی از انسانیت و هم سرنوشتی انسان از خود نشان دادند. از شاعر و هنرمند، از فوتبالیستهای سرشناس تا هنرپیشە و مردم عادی و سیاستمدار ناچار بە موضعگیری و ابراز همدردی شدند. تظاهرات خیابانی در حمایت از پناهجویان بە راە افتاد و علیرغم میل دولتها هزاران انسان بە استقبال پناهجویان خستە و رسیدە از مسیر طولانی در ایستگاەهای قطار رفتند و بە آنان آب و شیرینی و بە کودکانشان اسباببازی میدادند. و اما پاسخ غرب؛ رئیس کمیسیون اروپا در یک نشست با تاکید بر اینکه اروپا به یک سیاست واحد برای حل بحران مهاجران نیاز دارد، گفت: “موضع ما در این باره روشن است، این سیاست که اجازهی ورود بیوقفه را میدهد، باید متوقف شود و همینطور هم خواهد شد.”
ارتش اسلونی از این پس در مرزها به کمک پلیس این کشور میرود تا هزاران پناهجو گسترده در مرز این کشور با کرواسی را کنترل کند.
ترکیه سفر غیرقانونی مهاجران از خاک این کشور به اروپا را مهار خواهد کرد و اتحادیه اروپا در مقابل روادید اجباری برای شهروندان ترکیه جهت سفر به اتحادیه اروپا را لغو خواهد کرد. این اتحادیه همچنین مبلغ سه میلیارد یورو برای ارائه کمکهای بیشتر به پناهجویان ساکن ترکیه در اختیار این کشور خواهد گذاشت. عفو بینالملل بازداشت حدود ۱۳۰۰ مهاجر در خاک ترکیه را هشدار دهنده خواند و بازگرداندن این پناهجویان به کشورهای درگیر جنگ را اقدامی “غیرقانونی و خلاف وجدان” نامید.
از نظر اینها این جنگ و این فضا باید امکان تحرک انقلابی را تماما حاشیهای کند و از دل جدال و رقابت جهانی و منطقهای، سرمایهداری بتواند از بحران عمیق و تهدید کننده کمر راست کند. بسیاری از جدالهای امروز ریشه در دوران جنگ سرد دارند که لاینحل باقی ماندهاند و یا دستکم در اشکال جدید و در متن معضلات دنیای امروز مجددا طرح شدهاند و ادامه رقابتهای جهانی بر سر چهارچوبها و آینده نظام جهانی در حوزههای نفوذ کار و کالا و سهم هر بلوک و کشورهای درگیر در متنِ بحرانی است که جهان را به سمت آینده میبرد.
این تراژدی انسانی را دولتهای دیکتاتور و جنایتکار، حکومتها و دستجات مرتجع اسلام سیاسی با حمایت آمریکا و دول غربی و روسیه و همپیمانان منطقهایشان برای انسانها آفریدهاند. خودشان مسئول این کوچ اجباری و دربدری انسانها هستند. این انسانهای محتاج در این سرمای گزنده نیاز به کاشانه و همدردی دارند نه باتوم و ارتش و نارنجک مختل کننده حواس. شرم بر این دولتها باد!
مرزها را باز کنید!