در این شماره، از هفتهی جهانی تغذیه با شیر مادر خواهیم گفت. از اینکه آنجلینا جولی وقتی که مادر میشود چقدر زیباتر میشود و چطور بچههایش سرکوبِ از نطفه تا مرگ را تجربه نمیکنند.
با امپریالیسم رسانه به سراغ لالایی عربی مادران سوری میرویم و به دنبال کارشناس تغذیه، از ویکیپدیا سر در میآوریم. آمار میدهیم، آمار میدهیم، آمار میدهیم و لابهلای این همه آمار، میفهمیم اگر تغذیه را در ایران در ساعات اولیه تولد نوزادان جدی میگرفتیم، یک و نیم میلیون کودک از دست نمیرفتند؛ ولی حیف که ما زیاد آدمهای جدی ای نیستیم!
یک نفر در این میان ؛لالایی یونانی میخواند تا ما دربارهی پروتئین مورد نیاز مادران شیرده در گامبیا و هند حرفی نزنیم یا از اینکه سازمان بهداشت جهانی چقدر نگران تبلیغات جهانی گسترده با شیر خشک است، درست وقتی که کلی شیر خشک چینی در مرزمان گیر کرده است.
اسم چین که میآید استرس تمام وجودمان را میگیرد و کیفیت شیر مادرانمان به شدت پایین میآید؛ بیکار می شویم، قربانی جنگ میشویم، دچار خشونت جسمی و جنسی زنان میشویم و این کاملا طبیعی ست که در این شرایط فرزندانمان، فرزندان دلبندمان با اختلال در تمرکز، اوتیسم و عفونت ادراری متولد شوند.
شیرها که مسموم میشوند برای کمک به یک زوج جوان به میدان فردوسی میرویم و برای خرید یک شیر خشک 7800 تومانی که به هیچ وجه هم سهمیه بندی نشده، نقشه میریزیم اما لو میرویم و هنگام فرار متوجه میشویم که پدران هم میزایند که مرگ و میر مادران باردار چقدر بالاست و در سال 2003 وقتی شعار یکی از همین روزهای جهانی “تغذیه با شیر مادر: زمینه ساز آرامش، صلح و امنیت جامعه” است؛ بمب های آمریکایی کودکی بسیاری را در عراق… بوم!
نگران میشویم! نگران انسان دوستی آمریکاییها، میترسیم نکند انسان دوستی شان شامل حال ما هم بشود و عمو سام برای بچههایمان عروسک بفرستد، مثل ویتنام. نکند “حماسه ی هیروشیما” را دوباره تکرار کند؛ چرا که ما از “فاجعهی چرنوبیل” عبرت نگرفتهایم، نمیگیریم.
دست آخر به تمام زبانهای جهان لالایی میخوانیم، بولیویایی، فرانسوی، آفریقایی …. که شاید خوابمان ببرد و این همه را نبینیم. داریم موفق میشویم که درب خانهها را یک به یک میکوبند. دختری ژاپنیست که هر چه برایش لالایی میخوانند خوابش نمیبرد. چرا که دختران مرده نمیخوابند، دختران مرده بزرگ نمیشوند. مخصوصا اگر با بمب اتم مرده باشند